به گزارش سینماپرس در این یادداشت آمده است: از روزهای منتهی به برگزاری سی و ششمین جشنواره فیلم فجر و کنار کشیدن تدریجی برخی فیلم ها از این رویداد سینمایی و اعلام آمادگی برای اکران عمومی می شد حدس زد که سال عجیب و در عین حال پیچیده ای را در اکران ۹۷ تجربه خواهیم کرد.
با گذشت حدود ۶ ماه از آغاز سال تنها ۷ فیلم : «به وقت شام» (ابراهیم حاتمی کیا)، «لاتاری» (محمد حسین مهدویان)، «مصادره» (مهران احمدی)، «دارکوب» (بهروز شعیبی)، «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی)، «شعله ور» (حمید نعمت الله) و «چهار راه استانبول» (مصطفی کیایی) از فیلم های راه یافته به بخش مسابقه جشنواره ملی فجر توانسته اند به اکران عمومی برسند و در عین تعجب ۲۰ فیلم مابقی اکران امسال همگی خارج از دایره ویترین سینمای ایران بودند و عجیب تر آنکه درصد بالایی از فیلم های اکران شده در گونه کمدی قرار می گیرند که ظرف نهایت چند ماه نوشته، تولید و نهایتاً اکران می شوند، متاسفانه باید گفت و نوشت که به دلیل شرایط ملتهب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور و بی تدبیری های که نظام تولید و اکران فیلم های سینمای ایران صورت گرفته شاهد رشد و گسترش بیش از پیش سینمای سرمایه سالار و مبتنی بر خواسته سالن دارها هستیم. همین الان که این یادداشت را می نویسم از ۱۰ فیلم اکران شده در مرداد ماه ۶ فیلم کمدی هستند و عجیب تر آنکه ۱۷ فیلم کمدی با دریافت پروانه نمایش آماده اکران هستند.
از مدیران سینمایی، اهالی مطبوعات و دست اندرکان حوزه پخش باید این مهم را پرسید که استراتژی فرهنگی سینمای ایران دقیقا چه می کند؟ چرا نظام تولید در کشور ما به سمتی رفته که فرهنگی ترین کارگردانان این سرزمین برای گذران زندگی خود دست به تولید فیلم کمدی آن هم در نازل ترین شکل ممکن می زنند؟ چرا از ۲۵ فیلم تولید شده سال ۹۷، ۱۰ فیلم در ژانر کمدی هستند؟ چرا حجم تولیدات فیلم های جدی و صاحب تفکر روز به روز کمتر می شود؟ و چرا در حوزه پخش فیلم های کمدی بیش از ۱۰۰ سالن در کشور و بیش از ۲۰ سانس در این سالن ها دارند و درست در همان زمان فیلم های جدی و صاحب تفکر که برای جز به جز آن تلاش شده است نهایتاً با ۳۰ سالن به اکران خود ادامه می دهند و بی هیچ تبلیغی از اکران پایین می آیند؟
نگارنده عمیقاً اعتقاد دارد دست های پنهانی در صدد جهت دادن سینمای ایران به هر چه نازل تر شدن و سخیف تر شدن آن است، سینمای که روزگاری فیلمسازان بزرگی داشت و نامش به عنوان سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی در جهان طنین انداز بود و حتی از دیدن فیلم های به اصطلاح بدنه آن به خود می بالیدیم کارش به جایی کشیده که حتی از گفتن نام فیلم های روی پرده و قصه آنها شرم داریم!
این را برای صدمین بار با صدای بلند می گویم که کسی با سینمای سرگرم کننده، سینمای کمدی (حتی در ورژن سخیفش) و پول سازی به هیچ عنوان مشکلی ندارد و حضور این گونه را برای بقای این صنعت لازم می دانیم اما نه به شکل کنونی که تمام سینمای ایران به محاصره فیلم های به ظاهر کمدی اما سخیف درآمده و کسی که می خواهد فیلم بسازد باید تن به شرایط بازار دهد، آقایان و خانم های که مسئول شرایط فعلی هستند و یا در مقابل آن سکوت کردند می دانند که با این منفعت طلبی آشکار و نظامی که بری تولید فیلم فراهم آوردند سلیقه جامعه را دارند به قهقرا می برند؟ می دانند با این رویکرد کیان سینمای ایران در خطر افتاده؟ می دانند سینمای جدی (می تواند حتی ملودرام های گیشه ای هم جز اش باشد) تا چند سال آینده نابود می شود و چیزی جز سینمای دولتی و کمدی باقی نمی ماند؟ واقعاً چرا فیلم های مهم که فیلم های قصه گو، جذاب و صاحب تفکری هستند بعد از گذشت مدت ها، با وجود قصه های سر راست شان، کارگردانان شناخته شده شان و بازیگران سوپر استارشان باید اکران شان در هاله ای از ابهام بماند؟
شرایط جذابی که برای تولید و پخش فیلم کمدی در سینمای ایران فراهم آمده دیر یا زود گریبان همین گونه را هم خواهد گرفت، وقتی بازار از این مدل سینما اشباع شد و مخاطب دیگر از این فیلم ها استقبال نکرد باید ناقوس مرگ این سینمای باشکوه را با هم به صدا در بیاوریم ، سرعت بالای تولید فیلم های کمدی باعث می شود در سال آینده با حجم انبوهی از فیلم های بعضاً سخیف رو به رو باشیم که مخاطب از فرط تکراری بودن شوخی ها، موضوعات و حتی تیم بازیگرانش آن ها را پس می زد.
به ظن نگارنده نهاد های متولی سینما و شوراهای پروانه نمایش و ساخت باید هرچه سریع تر به این موضوع ورود کنند و جلوی این انبوه سازی خطرناک را بگیرند شورای پروانه ساخت، بنیاد سینمایی فارابی و دستگاه های متولی امور سینمایی با تشویق فیلمسازان به ساخت و ارائه گونه های دیگر سینمایی می توانند جلوی این بدعت شوم که کیان فرهنگ این سرزمین را نشانه گرفته و هر روز فرهنگ و تلاش برای ساخت اثر خوب را به قهقرا می برد را بگیرند.
ارسال نظر